پدر...! پدر جانبازم
آهای مایی که ادعا داریم ...چرا ؟! عکس شهدا را می‌بینم، ولی عکس شهدا عمل می‌کنیم ...
نوشته شده در تاریخ چهار شنبه 14 تير 1391 توسط نرجس علي نيا

 

تقديم به او که روزي خواهد آمد...

بال در بال پرستوهاي خوب

مي رسد آخر سوار سبز پوش

جامه اي از عطر نرگس ها به تن

شالي از پروانه ها بر روي دوش

 

پيش پاي او به رسم پيشواز

ابر با رنگين کمان ، پل مي زند

باغبان هم، باغبان نو بهار

بر سر هر شاخه اي گل مي زند

 

تا مي آيد پرده ها از خانه ها

باز توي کوچه ها سر مي کشند

مرغ هاي خسته و پر بسته هم

از ميان پرده ها پر مي کشند

 

در فضاي باغ ها پر مي شود

باز هم فواره گنجشکها

هر کجا سرگرم صحبت مي شوند

شاخه ها درباره گنجشکها

 

باز مي پيچد ميان خانه ها

بوي صندل ،بوي کندر ، بوي عود

مي رسد فصل بهاري جاودان

فصلي از عطر و گل و شعر و سرود...

 

بيوک ملکي

 

 




طبقه بندی: بوی نرگس....،  ، 
صفحه قبل 1 صفحه بعد
قالب وبلاگ